تفاوت روانشناس و روانکاو چیست ؟
برای حل مشکلم به روانشناس مراجعه کنم یا روانکاو؟ تفاوت روانشناس و روانکاو چیست؟
تفاوت روانشناس و روانکاو چیست ؟ سوال بسیار مهم و راهشگایی است ! در گذشته اگر فردی برای درمان و مشاوره به روانشناس مراجعه میکرد، انگ بیمار روانی به او زده میشد و همواره مجبور به پنهان کردن جلسات تراپی خود میشد. اما امروزه با تکامل فرهنگ و ذهنیت بشر، این اعتقاد پوچ از بین رفته و مردم نیز برای چیزی که آرامش روانی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد به مشاور، روانشناس، روانکاو و یا روانپزشک مراجعه میکنند.
اما تفاوت روانشناس و روانکاو چیست ؟ و کدامیک گزینه مناسبی برای مراجعه هستند؟ به نظر شما تفاوت روانکاو، روانشناس و یک روانپزشک چیست؟ کدامیک برای ما نتیجه بهتری حاصل میکنند؟
در این مقاله به طور مشخص به سوالات شما به طور مشخص و کامل پاسخ میدهیم که تفاوت یک روانکاو با یک روانشناس چیست؟ رویکردهای آنها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ اهدافشان بر چه چیزهایی متمرکز است؟ تحصیلات تخصصی آنها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارد و در انتها اینکه باید به کدامیک از آنها مراجعه کنیم؟
فهرست مطالبی که در این مقاله می خونید
فروید و روانکاوی
مسیر روانکاوی را میتوانیم یک مسیر طولانی و پر پیچ و خم، از زمان نظریه فروید که معتقد بود «مشکلات مردم، ناشی از نیروهای ناخودآگاه آزار دهنده و احتمالا مادران آنهاست»، تا به حال که نظریه درمان CBT (رفتار درمانی شناختی) جایگزین آن شده است در نظر بگیریم. اما امروزه با توجه به رویکرد و تغییرات منحصربهفردی که در برخی بیماران یافت و پیدا شده، نظریه فروید با قدرتی انکار ناپذیر دوباره روی کار آمده است.برای این که بتوانیم جواب جامع و کاملی به این سوال بدهیم که تفاوت روانشناس و روانکاو چیست باید نوع نگاه فروید را به این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
شاید تصور ما از یک روانکاو، مردی با ریش و عینکی ;)) به چشم باشد که در حال پی بردن به آسیبهای دیرینه و ترسهای سرکوب شده بیماریست که روی کاناپه دراز کشیده است. درست شبیه به فیلم و سریالهای هالیوودی!(به تصویر ضمیمه شود)
فروید، بنیانگذار و مبتکر روانکاوی است و هنوز که هنوزه با وجود گذشت یک قرن نظریه او منبع بسیاری از مفاهیم این نوع تراپی (روانکاوی) در جهان است. او همیشه نظریات عجیبی درباره روابط جنسی، تاثیرات طولانی مدت از پوشک گرفتن کودکان و مسائلی درباره زنان داشت. اینطور که دانشمندان و متخصصان درباره فروید مینویسند، نظریات خوب او بسیار اندک بوده است اما بسیار مهم! مهم از آن جهت که مفهوم «روانکاوی مدرن» را مدیون انواع نظریات او هستیم.
دکتر جاناتان شیدلر، پروفسور و درمانگر بالینی، در مقالهای در وبسایت انجمن روانشناسی آمریکا Monitor On) Psychology)، درباره نظریات روانکاوی فروید اینطور میگوید: «توسعه تفکر روانکاوانه به فروید ختم نشد، همانطور که علم فیزیک با نظریات نیوتون به پایان خود نرسید.»
تعریف روانکاوی
روانکاوی (که گاهی اوقات درمان روان پویشی نامیده میشود) شاخه ای از روانشناسی بالینی است که به لطف برخی از باورهای فروید بسیار مورد بدگویی و قضاوت نادرست قرار گرفته است. همچنین از زمانی که او این اصطلاح را در سال 1896 ابداع کرد، این مورد به طور قابل توجهی تغییر کرده است.
تفاوت روانشناس و روانکاو چیست؟
کوتاهترین و سادهترین پاسخ اینگونه خواهد بود: روانشناسی یک رشته است و روانکاوی یکی از تکنیکهای درون آن، که روانکاوان را به نوعی روانشناس تبدیل میکند. اما نکته اینجاست که روانکاوان به طور قطعی، روانشناس نیستند. برخی از آنها روانپزشک یا حتی مددکار اجتماعی بالینی هستند. برای روشن تر شدن این موضوع که تفاوت روانشناس و روانکاو چیست در ادامه به بررسی دقیقتر این مقوله میپردازیم:
روانشناسان، متخصصان سلامت روان با مدرک دکترا در روانشناسی هستند. بسیاری از روانشناسان آموزشهای بالینی را در مقاطع پایینتر به پایان رساندهاند و با بیماران سر و کار دارند. اما روانشناسان پژوهشی نیز وجود دارند که نحوه عملکرد ذهن انسان و ذهن حیوانات را مطالعه میکنند.
روانپزشکان پزشکانی هستند که تخصص خود را در درمان مشکلات سلامت روان انتخاب کردهاند. از آن جایی که آنها پزشک هستند، میتوانند دارو تجویز کنند.
روانکاوها پزشکانی هستند که نوع خاصی از روان درمانی را براساس نظریههایی انجام میدهند که ابتدا توسط فروید ارائه شد و بعدها توسط متخصصان این حوزه بسط یا اصلاح شد.
رویکرد روانشناسان و روانکاوان چه تفاوتی با هم دارد؟
در اکثر موارد رویکرد عملی یکسان است. هم روانشناسان بالینی و هم روانکاوان با بیماران ملاقات میکنند، از آنها سؤال میپرسند، به پاسخهای آنها گوش میدهند و راههایی را برای کمک به آنها ارائه میدهند تا احساس بهتری داشته باشند. مهمترین تفاوتها معمولاً شامل انواع سؤالاتیست که میپرسند و راه حلهایی که ارائه میدهند.
روانشناسان با این فرض عمل میکنند که افراد با در نظر گرفتن ابزارها و استراتژیهای مناسب، میتوانند یاد بگیرند که در مورد خود و زندگیشان متفاوت فکر کنند. در نتیجه، آنها میتوانند با ترس مواجه شوند، بر افسردگی و اضطراب غلبه، علائم یک بیماری روانی یا اختلال و استرس پس از سانحه را مدیریت کنند یا فقط از زندگی بیشتر لذت ببرند. برخی از روانشناسان برای جستجوی علل ریشهای مشکلات آنها در گذشته بیماران تحقیق میکنند، اما به طور کلی، اکثر آنها از رویکرد آیندهنگر برای حل مسئله استفاده میکنند که معمولاً به عنوان رفتار درمانی شناختی ( CBT) شناخته میشود.
روانکاوان معتقدند که بیماران و مسائل آنها بسیار پیچیدهتر هستند. درک – نه از بین بردن – احساسات نهفته در افسردگی و اضطراب راه بهتری برای کمک به افراد برای دستیابی به سلامت روان و سلامت عاطفی است. روانکاوها با این فرض عمل میکنند که ضمیر خودآگاه تنها بخش کوچکی از آن چه ما هستیم است، و ضمیر ناخودآگاه (که توسط تجربیات و روابط اولیه ما شکل گرفته است) تا حد زیادی به مسائل ما و گاهی مقاومت ما در برابر کار کردن بر روی آن ها کمک میکند. CBT با رویکرد عملی، مبتنی بر علم، به یک هنجار در روان درمانی تبدیل شده است، اما برخی از افراد – به ویژه آنهایی که در برابر تغییر مقاوم هستند – با سهولت بیشتری به رویکردهای عمیق روانکاوی پاسخ میدهند.
آیا اهداف روانشناسی و روانکاوی یکی است؟
به طور کلی بله. از این نظر که پزشکان در هر دو زمینه میخواهند به مراجعان کمک کنند تا بهتر شوند. با این حال، وقتی به آن چه که روانشناسان و روانکاوان هنگام کار با بیماران سعی میکنند انجام دهند، نگاه میکنید، خواهید دید که اهداف جلسات آنها اغلب بسیار متفاوت است.
روانشناسان بالینی میخواهند نحوه تفکر بیماران در مورد زندگی و خودشان را شکل دهند. برای این منظور، آنها این مسائل را مطرح میکنند:
راهبردهای مقابلهای برای استفاده در مواقع ناگوار.
روشهای تغییر شکل یا آرام کردن افکار منفی یا غیرمنطقی.
نکاتی برای ارتباط با دیگران به روشی معنادارتر.
سایر استراتژیهای عملی که می توانند فوراً مورد استفاده قرار گیرند
از سوی دیگر، روانکاوان میخواهند به بیماران کمک کنند تا چگونگی ارتباط آنها با خود و چرایی آن را کشف کنند تا بتوانند افکار، احساسات و تمایلات خود را برای عبور از پریشانی روانی بهتر درک کنند.
آیا روانکاوی هنوز مطرح است؟
طبق باوری قدیمی، علم روانکاوی، قدیمی و احمقانه است اما تشخیص این موضوع ضروری است که روانکاوی به دلیل بیاثر بودن یا کمتر مؤثر بودن آن نسبت به سایر اشکال درمانی، مورد توجه قرار نگرفت. رویکردهای درمانی مختلف زیادی مانند، انسان گرایانه، رفتاری، و یکپارچه از سر زبان ها افتاده و از دور خارج شدند اما تعداد زیادی از تحقیقات وجود دارد که نشان میدهد روانکاوی حداقل به خوبی سایر رویکردهای درمانی کار میکند. این بدان معناست که قطعاً جایی برای روانکاوی در چشم انداز درمانی امروزی وجود دارد.
چند باور اشتباه در مورد روانکاوی !
روانکاوی چیزی به جز رابطه جنسی نیست!
این ممکن است رایجترین و ماندگارترین افسانه در مورد روانکاوی باشد، به لطف نظریه روانی-جنسی- شخصیت فروید. او قطعاً مجذوب نقشی بود که تمایلات جنسی در تجربه و رفتار انسانی ایفا میکند. روانکاوی مدرن بیشتر به تجربه کلی نگر انسانی علاقه دارد.
روانکاوی یعنی دراز کشیدن روی مبل.
بسیاری از روانکاوان ( نه همه آنها)، هنوز بیماران را دعوت میکنند تا در حالی که دور از چشم مینشینند روی کاناپه بخوابند. این ممکن است به این دلیل باشد که افراد در حالت خوابیده به پشت، برای اشتراکگذاری راحتتر هستند یا زمانی که چشم به چشم درمانگر نمینشینند، کمتر احتمال دارد درگیر موارد غیرمرتبط شوند.
5 روز در هفته باید به روانکاوی رفت!
روانکاوی در واقع میتواند بیشتر از درمان شناختی رفتاری درگیر باشد و بیشتر طول بکشد، زیرا روانکاوان در تلاش هستند تا به بیماران کمک کنند تا خود را درک کنند. با این حال، مانند همه رویکردهای درمانی، دفعات ملاقات به نیازهای بیمار بستگی دارد. خاتمه درمان، بخشی از فرآیند است.
روانکاوان به گذشته حساس هستند روی آن وسواس دارند.
روانکاوان در واقع به ناخودآگاه وسواس دارند. افرادی که با روانکاوان کار میکنند اغلب به عنوان بخشی از گفتار درمانی، اما در درجه اول به عنوان راهی برای درک زمان حال، درباره گذشته خود صحبت میکنند.
چند باور اشتباه در مورد روانکاوی !
در پاسخ به این سوال که آیا زمینه تحصیلی روانشناسان و روانکاوان یکسان است؟ بایستی گفت بله و خیر. برای اینکه به طور مستقل در یک ظرفیت بالینی فعالیت کنند، روانشناسان باید یک دکترا در روانشناسی (مدرک پژوهشی متمرکز) یا دکترای روانشناسی (PsyD) کسب کنند، مدرکی که از یک مدل آموزشی مبتنی بر عمل پیروی میکند که به صراحت برای پزشکان مشتاق طراحی شده است. برنامه درسی روانشناسی معمولی رویکرد درمانجو محور مبتنی بر رابطه به درمان و اصول اساسی درمان شناختی-رفتاری را آموزش میدهد.
مدرک تحصیلی مناسب به علاوه تعداد مورد نیاز ساعات بالینی تحت نظارت و مجوز، تمام چیزی است که از نظر فنی برای تمرین به عنوان یک روانشناس به آن نیاز دارید. با این حال، بسیاری از روانشناسان تصمیم میگیرند علاوه بر تحصیل و آموزش، گواهینامه هیئت مدیره یا گواهینامههای تخصصی را نیز دنبال کنند.
برای تبدیل شدن به یک روانکاو، پزشکان باید یک برنامه آموزشی فشرده روانکاوی مورد تایید انجمنهای روانکاوی – به طور مثال (APsaA) – را تکمیل کنند. دانشجویان این برنامهها معمولاً روانپزشکان با مدرک MD یا DO و درمانگرانی هستند که مدرک دکترا را در روانشناسی یا مددکاری اجتماعی دریافت کردهاند. برخی از برنامهها نیز دانشجویانی را می پذیرند که دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته مددکاری اجتماعی یا مدرک کارشناسی ارشد در روانشناسی هستند. اکثر برنامهها مستلزم آن هستند که دانش جویان را قبلاً به عنوان یک درمانگر بالینی، مشاور بالینی یا مددکار اجتماعی بالینی آموزش بدهند و با آنها کار کنند.
برنامههای آموزشی روانکاوی توسط دانشگاهها (مانند برنامههای گواهی مرکز آموزش و تحقیقات روانکاوی دانشگاه کلمبیا در روانکاوی و برنامه پساداکتری دانشگاه نیویورک) و سازمانهای خصوصی ارائه میشوند. برنامه درسی در برنامههای آموزشی روانکاوی معمولاً موارد زیر را شامل میشود:
نظریه روانکاوی
تکنیکهای روانکاوی
فرآیندهای روانکاوی
ارزیابی بیمار برای تجزیه و تحلیل
رشد کودک و نوجوان
آسیبشناسی روانی
برنامههای آموزشی روانکاوی نیز مانند برنامههای مدرک روانشناسی و مشاوره شامل آموزش بالینی روانکاوانه تحت نظارت و عملی است. آنها همچنین معمولاً از دانشجویان میخواهند که به عنوان بخشی از آموزش خود دوره تحلیل عمیق خود را با یک روانکاو انجام دهند. شما میتوانید آموزشهایی را که روانکاوان دریافت میکنند به عنوان آموزش تخصصی در سطح حرفهای در نظر بگیرید.
کدامیک موثرتر هستند؟ روانشناسی یا روانکاوی؟
تحقیقات فعلی پاسخ قطعی برای این سوال ندارند، اما نتایج بسیاری از مطالعات نشان میدهد که هیچ کدام بهتر و بدتر از دیگری نیستند. هر دو رویکرد مزایا و معایبی دارند و نیازها یا شخصیت بیمار میتواند تأثیر زیادی بر روی این که در هر موقعیتی بهتر عمل میکند، داشته باشد. در حالی که برخی تحقیقات نشان میدهد که درمانهای روان پویشی یا روانکاوانه ممکن است حتی موثرتر از درمان شناختی-رفتاری برای درمان افسردگی، بهبود سلامت روان و کاهش اضطراب باشد. میتوانید مطالعات دیگری را پیدا کنید که نشان میدهد نوع درمانی که فرد دریافت میکند اهمیت کمتری دارد، زیرا همه درمانهای قانونی برای شرایطی مانند افسردگی به یک اندازه موثر هستند.
اگر تصمیم دارید روانکاو شوید یا روانشناس، احتمالاً متوجه خواهید شد که جنگهای درمانی، همانطور که الیور برکمن به آنها در گاردین اشاره کرده است، تأثیر زیادی در این زمینه نداشته است. هر تمرین کننده (نه هر بیمار) یک رویکرد ترجیحی دارد، اما همه آنها می خواهند به مردم کمک کنند تا بهترین زندگی خود را داشته باشند.
به روانشناس مراجعه کنم یا روانکاو؟
اگر شما هم نمیدانید که کدامیک را برای مراجعه انتخاب کنید، در این مقاله جواب خود را خواهید یافت.
اگر شما جزء افراد بسیار ریزبین، دقیق و موشکاف هستید و تا زمانی که به طور عمیق بر روی چیزی که شما را آزار میدهد تمرکز نداشته باشید احساس خوشایندی نسبت به جلسه و تراپی ندارید، روانکاو و روانکاوی گزینه مناسب و خوبی برای شما است.
روانشناسان و رواندرمانگران مکاتب و نظریاتی به جز روانکاوی نیز از اصول، تکنیکها و فنون دیگری برای درمان استفاده میکنند و نسبت به روانکاوی زمان کمتری برای درمان صرف میکنند. در واقع اگر به دنبال نتیجه سریع هستید، روانکاوی گزینه مناسبی برای شما نخواهد بود. اما باید به این نکته توجه نمود که روانکاوی نسبت به سایر درمانهای روانشناسی زودبازده از اثر طولانی و دراز مدتتری برخوردار است.
سخن پایانی
ما در کلینیک دکتر بیتا حسینی، همراه با بهترین متخصصان حوزه روانشناسی و با استفاده از بهروزترین متدهای رواندرمانگری، در کنار شما خواهیم بود تا بهترین نتیجه حاصل شود. روانکاو و یا روانشناس مسئله اصلی نیست، بلکه بهبود شما، مهم است.برای اطلاع از نحوه ارتباط و دوره های آموزشی درمانی دکتر بیتا حسینی اینجا کلیک کنید .
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون اطلاعات خوبی در مورد روانکاوی و روانشناسی بهمون دادید