نشانی: تهران ، ولنجک میدان دانشجو، بلوار دانشجو، بالاتر از دانشگاه شهید بهشتی ساختمان جنب شیرینی لادن پلاک 12 طبقه سوم واحد 3

شماره تماس : 26802246 021

روانشناسی شکست

روانشناسی شکست (6 روش عملی برای رهایی از تکرار شکست)

روان‌شناسی شکست (6 روش عملی برای رهایی از تکرار شکست)

روانشناسی شکست

فهرست مطالبی که در این مقاله می خوانید

دست نوشته ی یک آگاهی جو

«دنیای این روزام دنیای گیجی و سقوطه. عاشق مردی هستم که از نظر اجتماعی معروفه. خیلی معروف است .از روز اول بهم گفته اهل تعهد و ازدواج و این حرف‌ها نیست. اما من شک ندارم عاشقم شده .هرروز رابطه‌مون جدی‌تر می‌شه و من امیدوارم ازدواج کنیم. از طرف دیگه توی کارم هم گیر کردم .

تو مدرسه و دانشگاه نمره هام عالی بود. اما بعد از ازدواج اولم دیگه وقت نکردم برم دانشگاه .من و پسرم خونه پدر و مادرم زندگی می‌کنیم یعنی بعد از طلاق برگشتم پیش اونا. الان ۳۸ سالمه .شما در آزمون‌ها برام درآوردین که استعداد هنر دارم.اما نمی‌دونم چرا یه نیرویی مثل بختک روم افتاده که نمی‌ذاره برم دنبال استعدادم.کمکم کنید لطفا»

بنام حضرت دوست که هر آن‌چه از او می‌رسد نیکوست به شرط آگاهی،

در دلنوشته فوق، شش موضوع مهم وجود دارد که لازم است به آن‌ها بپردازیم.

 اول: دنیای گیجی ،دوم:گفته بود اهل تعهد نیست ،سوم :رابطه داره جدی‌تر می‌شه ،چهارم: نمره‌ها، نمره هام عالی بود پنجم: بعد طلاق برگشتم پیش پدر و مادرم ،ششم: نمی‌تونم برم دنبال استعدادم . اما در مقدمه  ی بحث همین بس که بدانی این بانو طرحواره شکست دارند و به‌همین دلیل در مفاهیم عشق آگاهی و رشد شغلی و چرخه‌ای با مشکلات مهمی دست‌وپنجه نرم می کنند.

 برای آگاهی از مفهوم عشق آگاهی (زندگی عاشقانه از طریق آگاهی علمی)،می توانید به مقاله عشق‌آگاهی نوشته نویسنده مراجع بفرمایید

مقدمه :

اول: دنیای گیجی.

دوم:گفته بود اهل تعهد نیست.

سوم :رابطه داره جدی‌تر می‌شه.

چهارم: نمره‌ها، نمره هام عالی بود.

 پنجم: بعد طلاق برگشتم پیش پدر و مادرم

ششم: نمی‌تونم برم دنبال استعدادم . 

اما در مقدمه  ی بحث همین بس که بدانی این بانو طرحواره شکست دارند و به‌همین دلیل در مفاهیم عشق آگاهی و رشد شغلی و چرخه‌ای با مشکلات مهمی دست‌وپنجه نرم می کنند.

طرحواره شکست

روانشناسی شکست

طرحواره‌ها صدا های مخفی در ذهن ناخودآگاه ما هستند که با وجود آنکه آشکارا صدایشان را نمی‌شنویم ،اما نه دهم از ذهن و افکار ما را در اختیار خودشان دارند .این موضوع واقعاً حیرت‌انگیز است و به‌همین سبب فرویدFreud، بنیان‌گذار روانکاوی ،هنوز در این علم از جایگاه ویژه ای بر خوردار است.

افرادی که طرحواره شکست دارند، آشکارا نمی‌شنوند، اما این صدا مدام درطول روز و شب برایشان تکرار می‌شود:« توهر قدر هم تلاش کنی، فایده‌ای ندارد و درنهایت خوش‌بختی واقعی سهم تو نیست ».این افراد شاید تلاش کنند اما تلاششان را هم در راستای شکست دادنِ خودشان می کنند.

به این معنا که مثلاً عاشق شخصی معروف می‌شوند که از ابتدا اشاره کرده رابطه‌ی طولانی‌مدت را خواهان نیست .انتخابِ راه‌ها یا آدم‌هایی که مال تو نیستند، خواسته‌ی واقعی تو نیستد، نمایانگر صدای طرحواره شکست است .

این صدا می‌گوید: تو وارد رابطه با این آدم بشو، شاید نظرش عوض شد و باهات ماند!!، درحالی‌که اگر این طرح واره را نداشته باشی تعجب می‌کنی که خب چرا اصلاً دراین‌رابطه هستی؟؟ 

اما ۶ مورد مهمی که قرار شد به آن‌ها بپردازیم.

احساس گیجی و سردرگمی

احساس گیجی و سردرگمی، در دنیای پست‌مدرن چیز غریبی نیست. بشر شاید این روزها بیشتر از همیشه سرگردان بودن را تجربه کند و به‌نظر می‌رسد در این‌ میان آشنایی حتی اجمالی با «علم معنا »راه‌گشا باشد .ویکتور فرانکل Victor Franklدر اثر بزرگش به‌نام «انسان در جستجوی معنا »بسیار زیبا به این موضوع پرداخته. 

 

فرانکل اوج فشار روانی را وقتی تجربه کرد که در اردوگاه نازی‌ها و درست جلوی چشمانش در کمپ های جنگی همه ی خانواده‌اش را به یکباره در حال مرگ تماشا کرد. او چند ماه افسرده و گیج و سرگردان بود تا این‌که در دلِ این رنج عظیم به اکسیری شفابخش رسید :او اکسیر عشق را معنایی دوباره بخشید و گفت: «هیچکدام از ما نمی‌دانیم که فردا مرگ سراغمان می‌آید یا خیر؛

  اما  می‌توانیم به‌جای لحظه‌شماری برای مرگ ،تا هستیم با تمام توان عشق بورزیم». 

 

چه زیبا گفت: شاید ندانیم که فردا روز یا زمان ،وفادار خواهد ماند یا خیر، شاید ندانیم فردا روز از جنگ جان  سالم به‌در خواهیم برد یا خیر، شاید ندانیم فردا روز امنیتِ مالی مان برقرار خواهد بود یا قحطی جمعی تجربه خواهیم کرد، اما می‌دانیم که اگر شهامت کنیم و ضمن قبول این عدم قطعیت‌ها، تا لحظه‌ای که در گیتی حضور داریم عشق بورزیم، شاید که از تردیدها بزرگ‌تر شویم؛ چه‌بسا که عشق بتواند شکست و احساس شکست را شکست دهد .« کسی چه می‌داند» ؟

حرکت سراشیبی به سوی تأیید طرحواره​

در دلنوشته اش خواندیم که شریک عاطفی‌اش از روز اول اعلام کرده که اهل تعهد دادن طولانی‌مدت نیست؛ لااقل به او نیست !اما چرا بااین‌حال وارد رابطه شد؟ چون طرحواره شکست که بخش اصلی ذهنش را تسخیر کرده ، به او فرمان داد: تو عاشقش هستی و عشق شاید که نظرش را عوض کند. 

وقتی طرحواره فرمان می‌دهد ،وقتی ضمیر ناهوشیار دروغ می‌گوید، ما را وارد جاده‌ای می‌کند که آخرش شاید برای همگان آشکار و واضح باشد اما برای تو که طرحواره داری ،آشکار نیست ؛چون زندگی در طرحواره ،یعنی زندگی در ابر ….گفت که رابطه‌شان هر روز جدی‌تر می‌شود و این برایش امیدواری به‌همراه می‌آورد. 

می‌خواهم بگویم درست نوشتی؛ هرروز دارد جدی‌تر می‌شود .اما نه رابطه‌ات؛ بلکه حرکت سراشیبی به سوی تأیید طرحواره ات است که دارد جدی‌تر و سریع‌تر می‌شود ،هم ریشه ام.

اما مفهوم شغل و حرفه و پیشرفت در آن.

چنانچه رشد مالی و حرفه ای برایت دغدغه مهمی است ،لازم می‌دانم در ابتدا بحث بسیارمهم « وجود از دستاورد مهم‌تر استرا بدانی.

برای رسیدن به حس واقعی رضایت شغلی عوامل مهمی شناسایی شده‌است :رضایت عمومی از زندگی ،رضایت از خود ،رضایت از روابط، استعداد، رغبت، خلاقیت و نواندیشی، و آشنایی علمی و کلی باسواد مالی، عناصر مطرح در ایجاد استقلال مالی، عبور از طرحواره پول و… که تمام آن‌ها را در دوره‌ی «عبور از روان‌شناسی شکست» به‌تفصیل شرح خواهم داد.

 اما آن‌چه در این مجال می‌گنجد ،دلنوشته‌ی این دوست عزیز است. هم ریشه ام !تو در مدرسه نمرات عالی داشته‌ای؛ و این به این معناست که ضریب هوش عمومی شما بالا بوده‌است (همین) 

این‌که بعد از ازدواج و حالا عواملی را در ذهن خودتان بزرگ می‌کنید تا به قول خودتان مثل بختک اجازه ندهند دنبال استعدادهایتان بروید ،باز هم  دستور و حکم ضمیر ناخودآگاهتان است  و اسم ضمیر ناخودآگاه روی آن است :او دستور می‌دهد شما اجرا می‌کنید اما اصلاً از این موضوع آگاهی ندارید.

بنابراین داشتن هوش عمومی بالا ،به ‌تنهایی فقط یک عامل در مسیر مهم موفقیت شغل و حرفه است. کاری که لازم می‌دانم انجام بدهی این است که در مرحله اول آگاه بمانی که بختک نیست، طرحواره است ؛دوم این‌که بدانید افرادی که طرحواره  ی شکست دارند خیلی وقت ها وارد رابطه عاطفی نمی‌شوند ویا اگر شدند ،به‌محض آن‌که رابطه رنگ‌وبوی صمیمیت و جدی شدن می‌گیرد، از رابطه فرار می‌کنند .چرا؟

 چون نمی‌خواهند شکست بخورند اما غافل از آنند که فرار از رابطه ،خود، درنهایت باعث تنها ماندنشان می‌شود و این تنها ماندنِ خود، خودش یعنی تأیید طرحواره‌ی شکستدیدی آخرش باز شکست خوردی»؟ شاید سوال کنی که پس چرا من (یعنی شما) الان در رابطه هستم؟؟ پاسخم به عنوان آخرین مطلب این مقاله از اهمیت خاصی برخوردار است .

افرادی که طرحواره شکست دارند و لازم است تا از مباحث روان‌شناسی شکست آگاهی کامل پیدا کنند ،عموماً از سه روش شکست خودشان را تضمین می‌کنند! 

روش اول انتخابِ آدم‌ها یا مشاغلی است که از ابتدا محکوم به شکست بود ه اند . مثلاً شخصِ ریزبین و نکته سنجی که ناهشیارانه به‌جای ورود به شغلی مثل حسابداری یا مدیریت ، بر عوامل یک سازمان ،وارد شغل تور لیدری میشود که عموماً به حضور افراد ذاتاً لذت‌جو و کلی‌نگر نیاز دارد.ر

وش دوم  فرار کردن از انتخاب است ؛مثل فرارِ شما از شروع کردن  و یا وارد رابطه نشدن.

روش سوم هم میخکوب شدن در حس شکست و یک عمر پذیرشِ و یک عمر پذیرش آن بعنوانِ بخشی از هویتِ خودشان است . نکته اینجاست که ممکن است کسی در رابطه‌اش روشِ اول و درمورد کارش روشِ سوم را زندگی کند .مهم این است که هر سه روش در هر حال به یک نتیجه می انجامد.

 از این گذر به نظر می رسد که شکست و جلوه های ارتباطی اجتماعیِ آن همواره در عوامل درونی مانند شیوه های تفکرِ افراد ریشه دارد.

 افرادِشکست خورده بر این باورند که بدلیلِ تبعیضات فرهنگی،خانوادگی و مالی است که از همسالانِ خود عقب تر هستند؛ 

هرگز تاثیر این عوامل را انکار نمی توان کرد،اما عمیقا بر این باورم که توانِ ذهنی آدمی قادر است لااقل بخش قابل توجهی از این موانع را پوشش دهد.مشکل اینجاست که آدمیان دقیقا ریشه های شکست های بیرونی شان را نمی شناسند؛صدای ترس های درونی شان را هرگز نشنیده اند؛بخشِ جنگجو اما مقدسِ درونی شان را نمی شناسند؛

عواملِ افزایش دهنده ی تاب آوریِ روانیشان را آموزش ندیده و تمرین نکرده اند؛مشکلات تربیتی اساسی که در خانواده و نیز در محیط های آموزشی شان وجود داشته و بطور جدی و قوی اراده و انگیزش آنها را تحت تاثیر قرار داده است را درک نکرده اند.اگر از احساس ناکافی بودن،بی لیاقتی و عقب بودن از همسالان رنج می برید پیشنهاد می کنم بجایِ نشخوار کردنِ گذشته یا افکارِمنفی،که هرگز شما را به جاده سبزِ رضایت نخواهد رساند،

به آموزش درونکاوی پناه ببرید

7 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • استاد بزرگوارم، با افتخار که هم ریشه شما هستم،می بالم به خودم که یک زن وهمجنس شما هستم ،در اوج اشتیاق یادگاری ازشما هستم ۶۴ سال سن دارم،به مقتضای شغلم با فرهنگهای مختلف آشنا شوند در دنیا سیر و سفر کردم وهمانا فهمیدم که هنوز هیچ نمیدانم،چون هنوز رنج میبرم و بزرگ نشدم ،با شما ودر کنار شما به عظمت وجود و موثر بودن پی بردم ودر این راه می کوشم باشد که ذره ای پاسخگو زحمات شما دراین راه ،و اشتیاق خودم در راه آدم شدن را ادا کنم یا حق

  • بسیار مطالبتون عالی است
    در شکست حرفه هیئت بسیار صربه خوردم ولی مجدد به خاطر هدف که در ذهن داشتم ۱۵ سال جنگیدم وبالاخره اولین زنی شدم در ایران که آثار آموزشی را ثبت میراث فرهنگی کردم و همچنین در سطح بین الملل

  • متشکرم ، بسیار مفید و سنجیده از زوایای مختلف به مبحث پرداختید. سپاس از آگاهی گستری شما ???

دیدگاهتان را بنویسید

اشتراک گذاری مطلب: