طرحواره چیست؟
انواع طرحواره چیست؟ چگونه آن ها را درمان کنیم ؟
طرحواره چیست؟از لحظهای که به دنیا میآییم، اطلاعات زیادی به ما داده میشود. والدین، با ما به زبانی صحبت میکنند که هیچ درکی از آن نداریم. اما در نهایت قوانینی را به ما آموختند که از آنها پیروی میکنیم و شاهد خاطراتی هستیم که به زودی در ناخودآگاهمان شکل میگیرند.
با بزرگ شدن، زبان راهی برای برقراری ارتباط با افراد اطرافمان میشود. ما قوانینی را که یاد گرفتهایم، معمولاً بدون هیچ سؤالی، در موقعیتهای مشابه به کار میبریم و خاطرات ما، نحوه درک ما از دنیای اطرافمان را شکل میدهند. اما مغز ما چگونه همه این اطلاعات را سازماندهی میکند؟ چگونه میتوانیم به راحتی قوانین رفتار در یک مکان را پیدا کنیم و سپس آنها را در مورد نحوه رفتار خود در موقعیتهای مشابه اعمال کنیم؟
برای پاسخ به این سوالات، در این مقاله به نظریه طرحواره میپردازیم؛ این که چگونه به عملکرد ذهن ما کمک میکند و چگونه چیزی به نام طرحواره، نحوه دیدن جهان را شکل داد. به طور کلی به الگوهای فکری و رفتاری که دستههای مختلف اطلاعات و روابط میان آنها را سازمان دهی میکند، طرحواره میگویند. هر چه بیشتر در مورد این چیزی که طرحواره نامیده میشود بدانید، درک ذهن خود و قضاوت در اطرافتان آسانتر خواهد بود.
فهرست مطالبی که در این مقاله می خونید
طرحواره چیست؟
چندین باور و رفتار اصلی را در نظر بگیرید که شامل احساسات بدنی، احساسات عاطفی، خاطرات و تصاویری هستند که در دوران کودکی در ذهن ما شکل گرفتهاند و باعث ایجاد تفکر در مورد خودمان، انسانهای دیگر و جهان اطرافمان میشود. این باور را طرحواره میگویند.
نظریه طرحواره شاخهای از علوم شناختیست که به چگونگی ساختار مغز مربوط میشود. طرحواره واحد سازمان یافتهای از اطلاعات برای یک موضوع یا رویداد است. این مسئله مبتنی بر تجربه گذشته است و برای راهنمایی درک یا اقدام فعلی قابل دسترسی میباشد.
در روانشناسی و علوم شناختی، یک طرحواره نمایانگر الگوهای فکری یا رفتاریست که دستههای مختلف اطلاعات و روابط میان آنها را سازماندهی میکند. همچنین میتواند به عنوان یک ساختار روانی از ایدههای پیشساخته، یک چارچوب فکری برای ابعاد مختلف جهان و یا سیستمی برای سازمان دادن و درک کردن اطلاعات جدید تعریف شود. طرحواره میتواند بر توجه به دانش جدید و جذب آن تاثیر بگذارد. افراد معمولا تمایل دارند به مسائلی توجه کنند که متناسب با طرحواره آنها باشد.
ژان پیاژه پدرعلم روان شناختی در نظریه رشد مرحلهای اعلام میکند، کودکان براساس درگیریهایی که تجربه میکنند، طرحوارههایی برای خود میسازند. این امر به آنها در درک جهان کمک بسیاری میکند. طرحوارهها بهعنوان الگوهای رفتاری تکرار شونده توصیف میشوند که به کودکان اجازه میدهد ایدهها و افکار در حال رشد را از طریق بازی و کاوش خود کشف و بیان کنند. انجام و تکرار این بازیها به کودکان اجازه میدهد تا در کاری که انجام میدهند معنا بسازند. این فرصتها به نوزادان و کودکان اجازه میدهد تا هنگام تصمیمگیری در حوزهای که با آن آشنا هستند، مشکل را حل کنند، سؤال کنند، پیشبینی کنند، تصور کنند، حدس بزنند و انتخابهای مستقلی داشته باشند.
تاریخچه طرحواره
طرحواره یا schema از واژه یونانی schēmat یا schēma به معنای «شکل» آمده است. پیش از استفاده از اصطلاح «طرحواره» در روانشناسی، اساساً در فلسفه کاربرد داشت. برای مثال، «طرحوارهها» (بهویژه «طرحوارههای متعالی») برای نظام معماری که توسط امانوئل کانت در نقد عقل محض ابداع شد، حیاتی هستند.
تحولات اولیه این ایده در روانشناسی با گشتالت و ژان پیاژه پدیدار شد: اصطلاح طرحواره توسط پیاژه در سال 1923 معرفی شد. در مقالات بعدی پیاژه، طرحهای کنشی از طرحوارههای تصویری (بازنمایی) متمایز شدند. اگرچه ممکن است روی هم یک دوگانگی شماتیک در نظر گرفته شوند. در مباحث بعدی در مورد پیاژه به زبان انگلیسی، طرحواره اغلب ترجمه نادرستی از طرح اصلی فرانسوی پیاژه بود. این تمایز در نظریههای شناخت تجسم یافته و روانشناسی بوم شناختی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
این مفهوم در روانشناسی و آموزش از طریق روانشناس بریتانیایی فردریک بارتلت، که از اصطلاح طرحواره بدن استفاده شده توسط عصبشناس هنری هد استفاده کرد، رایج شد. ریچارد سی اندرسون، روانشناس تربیتی، آن را به نظریه طرحواره گسترش داد.
در ادامه توسعه مسئله طرحواره جفری یانگ بهعنوان مبدع نظریه «طرحواره درمانی» مطرح شد. او معتقد است برخی از طرحوارهها، بهویژه آنهایی که عمدتا در تجارب ناگوار دوران کودکی شکل میگیرند، میتوانند هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات رفتاری خفیفتر و بسیاری از اختلالات مزمن دیگر باشند. جفری یانگ برای اولین بار به الگوی تکرار شونده در زندگی مراجعانش پرداخت و طرحواره درمانی را پایهگذاری کرد.
مشخصات کلی طرحواره ها.
طرحوارهها بر اساس اطلاعات و تجربیات جدید، توسعه یافته و تغییر میکنند. آنها پویا هستند و نحوه تفسیر اطلاعات جدید را هدایت میکنند و ممکن است در تأثیرگذاری آنها کاملاً قدرتمند باشند.
طرحوارهها، اطلاعات اعلامی و رویهای را ذخیره میکنند. اطلاعات اعلامی، شناخت حقایق است. دانستن این که چیزی درست است. دانش رویهای دانستن چگونگی انجام کاری است.
طرحوارههای اعلامی ممکن است این طور تصور شود که حاوی شکافها، ویژگیها و مقادیر مختلفی هستند و ممکن است دارای روابط والدین و فرزند با طرحوارههای دیگری باشند که ویژگیهایی را به ارث میبرند یا منتقل میکنند.
عوامل شکل گیری طرحواره
خلق و خو
این که در شکلگیری طرحواره وراثت یا محیط مهمتر بوده، سوال بسیاری از روانشناسان است. ولی از نظر جفری یانگ خلقوخو که یکی از عوامل شکلگیری طرحواره است، یک عامل وراثتی و ژنتیکی میباشد. خلقوخو کودک در مقابل با وقایع مختلف دوران کودکی باعث به وجود آمدن طرحواره میشود.
محیط
اولین محیطی که هر انسان در آن قرار میگیرد خانواده است. خانواده نقش بسیار مهمی در شکلگیری طرحواره دارد. محیط خانواده میتواند یک محیط سالم و امن باشد که اکثر نیاز فرزندان در آن تامین میشود و کودکان از سلامت روان نسبتا خوبی برخوردار هستند یا یک محیط مخرب و آسیبزاست که باعث به وجود آمدن تراما و آسیبهای روانی میشود. پس خانواده نقش بهسزایی در شکلگیری طرحواره خواهد داشت.
نیاز های هیجانی
یکی دیگر از دلایل ایجاد طرحواره، ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی در دوران کودکیست. همه انسانها نیازهای اساسی مانند دلبستگی ایمن به دیگران، احساس هویت و استقلال، آزادی در بیان نیازها، تفریح خویشتنداری و … دارند که شدت آن در افراد مختلف متفاوت است. انسانهایی که از سلامت روان برخوردار هستند میتوانند این نیازها را به شکل سازگارانهای ارضا کنند.
تاثیر طرحواره بر یادگیری.
در روند یادگیری یک مسئله، چالشها و یا به عبارت بهتر تلههای بسیاری در حین راه وجود دارند. اما طرحواره علاوه بر نحوه یادگیری، بر سرعت آن هم تاثیر میگذارد. طرحوارهها به درک بهتر مطالب و ساده کردن آنها در جهت یادگیری کمک بسیاری میکنند. این سهولت در یادگیری به ما کمک میکند، مطالبی که در جهان اطرافمان به دست آوردیم با تجربیات قبلی خود مقایسه و دستهبندی کنیم.
طرحواره باعث میشود سریع فکر کنیم. حتی زمانی که اطلاعات با سرعت و حجم زیادی به سمت ما میآیند، معمولا نیازی نیست زمان زیادی را برای تفسیر آن اطلاعات صرف کنیم. به دلیل وجود طرحهای از پیش مشخص شده افراد توانایی درک و جذب سریع این مطالب را دارند.
طرحوارهها همچنین در تفسیر اطلاعات ورودی جدید نقش دارند. به صورتی که اگر اطلاعات وارد شده جدید با دادههای قبلی در تضاد باشند، ممکن است اطلاعات جدید را تغییر دهند یا تحریف کنند تا با آنچه که از قبل وجود داشته است همخوانی داشته باشد.
طرحوارهها در بعضی از موارد مانع از یادگیری میشوند. تعصب یکی از این عوامل است که مانع اصلاح اطلاعات قدیمیتر با جایگزین بهروزشده آن میشود و از اصلاح طرحوارهها جلوگیری میکند. تعصبات بیجا همچنین باعث ایجاد تفسیرهای غلط از مسئلهای میشود که از تغییر آن با اطلاعات جدید خودداری کردهایم.بنابراین بسیار اهمیت دارد که در مسیر یادگیری هایمان، بدانیم طرحواره چیست؟
طرحواره نا سازگار چیست؟
طرحواره ناسازگار برای نخستین بار توسط جفری یانگ مطرح شد. براساس آنچه یانگ معتقد است، دستهای از تلهها که به مشکلات روانشناختی منجر میشود، طرحوارههای ناسازگار نامیده میشوند. او معتقد است، طرحوارهها به الگویی مداوم از خاطرهها، احساسات، شناختها، حواس و ادراکات فرد که راهنمایی کننده رفتارهایش است، اشاره دارد. این طرحوارهها که معمولا در دوران کودکی به وجود می آیند، مداوم ثابت هستند و نگاه و رفتاری به وجود می آورد که در دوران بزرگسالی هم همراه انسان است.
طرحوارههای ناسازگار باعث آسیب به انواع مسائل روانشناختی یک فرد میشوند. محتوای کلی طرحوارههای ناسازگار ارتباط مستقیم با شکلگیری هویت فرد دارد که در دوران کودکی شکل گرفته است. بهترین کار برای شناخت و درمان این طرحوارهها، مراجعه به روانشناس متخصص این زمینه است و در واقع حالا بهتر می دانیم که ناسازگاری در طرحواره چیست؟
انواع طرحواره
روانکاوی در واقع میتواند بیشتر از درمان شناختی رفتاری درگیر باشد و بیشتر طول بکشد، زیرا روانکاوان در تلاش هستند تا به بیماران کمک کنند تا خود را درک کنند. با این حال، مانند همه رویکردهای درمانی، دفعات ملاقات به نیازهای بیمار بستگی دارد. خاتمه درمان، بخشی از فرآیند است.
1.طرحواره رهاشدگی:
این افراد همیشه ترس از دست دادن دارند. فکر میکنند تمام افراد اطرافشان دیر یا زود ترکشان میکنند. به خاطر داشتن این طرحواره همیشه جذب افرادی میشوند که دردسترس نیستند. رهاشدگی در دو نوع مبتنی بر وابستگی و مبتنی بر فقدان یا بیثباتی وجود دارد. اتفاقات دوران کودکی از عوامل مهم شکلگیری طرحواره رهاشدگیست.
2.طرحواره بریدگی:
نیاز این افراد برای امنیت، محبت، همدلی، پذیرش و احترام ارضا نخواهد شد. معمولا این طرحواره در خانوادههایی شکل میگیرد که بیعاطفه، سرد و بدرفتار هستند.
3.طرحواره بی اعتمادی:
این افراد فکر میکنند انسانهای دیگر همیشه به آنها ضربه میزنند. ممکن است احساس کنند یک نفر همیشه میخواهد حق آنها را بخورد. نسبت به دیگر افراد، بدبین هستند و گمان میکنند تمام انسانها افرادی سودجو و دروغگو هستند. آنها وقایع پیرامون خود را به شکل خاصی درک میکنند و در حالت شدیدتر به پارانوئید یا وسواس جبری تبدیل میشود. این افراد به طور دائم در حال طرحریزی یک نقشه هستند و در روابط خود بسیار محتاطانه عمل میکنند.
4.طرحواره محرومیت هیجانی:
در این طرحواره افراد فکر میکنند نیازهای عاطفیشان از جانب دیگران ارضا نمیشود. این افراد معمولا از نظر عاطفی پرتوقع هستند و مدام از دیگران انتظار دارند نیازهای عاطفی آنها را پاسخ بدهند. سه نوع محرومیت هیجانی شامل محرومیت از محبت، محرومیت از همدلی، محرومیت از حمایت میباشد.
5.طرحواره نقص و شرم:
این افراد فکر میکنند در مهمترین جنبههای شخصیتشان دچار نقص هستند. معمولا نسبت به انتقاد، سرزنش و طرد، حساسیت زیادی نشان میدهند و احساس حقیر بودن و کمارزشی میکنند. کسی که دارای طرحواره نقص و شرم باشد، معتقد است که اگر دیگران شخصیت واقعی او را بشناسند، رهایش میکنند. ریشههای شکلگیری این طرحواره را میتوان در والدین سرزنشگر، کنترلگر و والدینی که تحمل کمی در مسیر تربیتی فرزند خود دارند، دید.
6.طرحواره انزوای اجتماعی:
این افراد فکر میکنند نسبت به دیگران متفاوت هستند. یا اینکه به جامعه و گروه خاصی تعلق ندارند. این طرحواره در بزرگسالی شکل میگیرد. ریشه این طرحواره در تفاوتهای جسمی_کلامی مانند لهجه، لکنت زبان، تن صدا و همچنین تفاوتهای فرهنگی با دیگران دیده میشود.
7.طرحواره وابستگی / بیکفایتی:
این افراد اعتقاد دارند که مسئولیتهای روزمره زندگیشان را بدون حمایت دیگران نمیتوانند انجام دهند. معمولا احساس درماندگی میکنند. از نشانههای این طرحواره میتوان مواردی مانند: عدم توانایی در تصمیمگیری، کمک خواستن دائمی از دیگران، کنار گذاشتن کارها، ناتوانی در انجام کارها به تنهایی، عدم مدیریت مالی، اجتناب از پذیرفتن مسئولیتهای جدید و… اشاره کرد.
8.طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل:
معمولا این طرحواره در افرادی شکل میگیرد که در کودکی بیش از اندازه مورد حمایت خانواده بودهاند. تفکرات این افراد این است که بدون کمک و حمایت دیگران نمیتوانند کاری را انجام دهند.
9.طرحواره آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری:
ترس افراطی از اینکه قرار است فاجعهای رخ دهد و آنها نمیتوانند از وقوع این فاجعهها جلوگیری کنند. افرادی که با طرحواره آسیبپذیری مواجه هستند در کاهش این نگرانیها مشکلات زیادی دارند. ترس از اتفاق ناگوار باعث میشود فرد بیش از حد از اطرافیانشان محافظت کند، بیش از حد پریشان باشد یا بیش از حد سعی کند همهچیز تحت کنترلش باشد.
10.طرحواره خود تحول نیافته:
وابستگی خیلی شدید نسبت به یکی از افراد مهم زندگی به شکلی که از رشد شخصیتی و اجتماعی آنها جلوگیری میشود. این افراد فکر میکنند وجودشان به دیگران وابسته است و هیچگونه هویت جداگانهای ندارند. این افراد تحت تاثیر احساسات طرف مقابل خود هستند. اگر غمگین است، او هم غمگین میشود. وقتی خوشحال است او نیز خوشحال میشود. همین طور در موفقیتها و شکستها.
11.طرحواره شکست:
این افراد نسبت به همسالان خود احساس بیکفایتی می کنند. فکر میکنند شکست خوردهاند یا در آینده شکست خواهند خورد. افرادی که طرحواره شکست دارند، گاهی بهصورت افراطی مسئولیتهایشان را انجام میدهند و باور دارند چون مثل دیگران باهوش نیستند، با تلاش بسیار و پشتکار زیاد به وضع مطلوب خود میرسند. آنها بیشتر اوقات افراد موفقی از کار درمیآیند. با وجود این، احساس موفقیت نمیکنند. در جهان بیرون موفق به نظر میآیند. اما احساس زیربنایی آنها این است که در آستانۀ شکست هستند.
12.طرحواره استحقاق / بزرگمنشی:
فردی که چنین طرحوارهای دارد فکر میکند نسبت به دیگران برتری دارد. این افراد حق و حقوق ویژهای برای خود قائل میشوند و اصلا به نیازها و احساسات دیگران توجه نمیکنند.
13.طرحواره محدودیتهای مختل:
مشخصه اصلی این طرحواره تکانشی بودن است. این افراد اگر حس نیاز بکنند، بدون در نظر گرفتن شرایط، سریع برای رفع آن اقدام میکنند. ناتوانی در محدود کردن خود، باعث میشود در زندگی دچار اشتباهات زیادی شوند.
14.خویشتنداری/خودانضباطی ناکافی:
این افراد معمولا زیاد به خودشان سخت نمیگیرند. در تحمل ناکامیها و سختیها بسیار کم تحمل هستند و به شدت از ناراحتی اجتناب میکنند. کسانی که طرحواره خویشتن داری ناکافی و خودانضباطی ناکافی دارند معمولا قادر نیستند وسوسههای خود را کنترل کنند.
15.طرحواره دیگر جهتمندی:
کسانی که این طرحواره را دارند معمولا احساسات و نیازهای خود را نادیده میگیرند. این کارها به علت دریافت عشق و پذیرش صورت میگیرد. به بیانی دیگر میتوان گفت که این طرحواره سه مورد دیگر از طرحواره (ایثار، اطاعت، و جلبتوجه) را در برمیگیرد. رفتار این افراد در برابر افرادی که خود را وابسته به آنها میبینند مانند سربازیست که گوش به فرمان فرمانده خود است.
16.طرحواره اطاعت:
این افراد به صورت افراطی از دیگران اطاعت میکنند و احساس میکنند تمایلات، عقاید و احساساتشان فاقد ارزش است. در این افراد معمولا سوء مصرف مواد و علائم روانتنی مشاهده میشود.
17.طرحواره ایثار:
تمرکز اصلی این افراد روی برآورده کردن نیازهای دیگران است حتی اگر نیازهای خودشان نادیده گرفته شود. میتوان گفت این افراد یک نوع وابستگی بیمارگونه دارند. این بیماران مثل بیمارانی که طرحواره اطاعت دارند، به ارضا نیازهای دیگران توجه دارند، به گونهای که نیازهای خودشان را فدا میکنند.
18.طرحواره پذیرشجویی / جلب توجه:
تاکید افراطی روی تایید و توجه دیگران، به شکلی که حس ارزشمندیشان را از دیگران میگیرند. این طرحواره منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد میشود.
19.طرحواره بازداری:
این افراد تاکید زیادی روی واپسزنی افکار، احساسات و تکانههای خود دارند. معمولا رفتارهای حاصل از این طرحواره باعث از بین رفتن خوشحالی، ابراز عقیده و روابط نزدیک میشود.
20.طرحواره بدبینی:
تمرکز این افراد روی نکات منفی زندگیست و به جنبههای مثبت و خوشبینانه زندگی اصلا توجهی ندارند. از مشخصات وجود این طرحواره میتوان به غر زدن، نگرانی بیش از حد و بلاتکلیفی اشاره کرد.
21.طرحواره بازداری هیجانی:
بازداری افراطی نسبت به افکار، اعمال و احساسات خود. معمولا این افراد برای جلوگیری از طرد شدن و احساس شرمندگی این گونه رفتارها را نشان میدهند.
22.معیار های سرسختانه:
این افراد فکر میکنند برای رسیدن به معیارهای زندگی باید سخت تلاش کنند. توقع دارند کارها در کوتاهترین زمان به بهترین شکل انجام شود. زمانی که شما از بروز احساسات خود خودداری میکنید به بازداری هیجانی روی آوردهاید. این طرحواره در روابط حس ارزشمندی، ارامش و سلامتی اختلال ایجاد میکند.
23.طرحواره تنبیه:
این افراد به هیچ عنوان نمیتوانند از اشتباهات خود و دیگران چشمپوشی کنند. معتقد هستند افراد برای اشتباهاتشان باید به شدت تنبیه شوند. صبر و شکیبایی بسیار کمی دارند و نمیتوانند دیگران را در صورت بروز خطایی ببخشند. یکی از راههای اصلی شناخت این افراد تن صدای آنها به هنگام سرزنش است.
اجتناب از طرحواره
وقتی افراد نسبت به طرحواره خود سبک مقابلهای اجتناب را به کار میبرند، سعی دارند طوری زندگی کنند که آن هیچگاه فعال نشود. آن ها بار این به این موضوع برخورد کردند که طرحواره چیست؟ تصاویر و افکار مربوط به طرحواره را از ذهن خود پاک کرده و طوری عمل میکنند که انگار هیچ طرحوارهای وجود ندارد. این دسته از افراد نمیخواهند هیجانات مربوط به طرحواره را احساس کنند و هنگام احساس هیجانات مربوط به طرحواره سریع آن را از ذهن خود پاک میکنند و خودشان را سرگرم مسائل دیگر میکنند. همچنین این افراد ممکن است به صورت افراطی سمت مصرف الکل، دارو، پرخوری و رابطه جنسی بیبندوبار کشیده شوند. همیشه از موقعیت و چالشهای جدید اجتناب میکنند و میکوشند در ناآگاهی زندگی کنند تا هیچ گاه طرحواره فعال نشود.
جبران افراطی طرحواره
وقتی افراد سبک جبران افراطی را در برابر طرحواره به کار میبرند، سعی میکنند در افکار، احساسات و حتی روابط فردی طوری رفتار کنند که انگار طرحوارهای متضاد دارند. این افراد به شکل افراطی سعی میکنند متفاوت از دوران کودکی خود رفتار کنند. یعنی اگر در دوران کودکی مطیع بودند در بزرگسالی به شکل افراطی رودرروی همه میایستند. جبران افراطی در مقابل با طرحواره میتواند یک تلاش نسبتا سالمی برای مقابله با طرحواره باشد، ولی متاسفانه هیچ نتیجهای ندارد و باعث تداوم طرحواره میشود.
درمان طرحواره
همه ما به صورت ژنتیکی سه-چهار ترس اصلی در زندگیمان داریم، که همان طرحوارههایمان هستند و باعث ایجاد اختلال در افکار، احساسات و اعمالمان میشود.ترسی که مدام سرپوشی روی آگاهی ما برای فهمیدن اینکه طرحواره چیست؟ و راهکاری است که در مقابل آن اتخاذ می کنیم . این ترسها باعث میشوند که ما نتوانیم به آرزوها و خواستههای خود برسیم. تمرکز طرحواره درمانگر، روی همین ترسهاست که مانند یک الگوی تکرار شونده مدام در زندگی ما تکرار میشود و باعث به وجود آمدن افکار و احساسات منفی خواهد شد. یک طرحواره درمانگر متخصص، میتواند به شما کمک کند که این طرحوارهها به حالت تعادل دربیاورید و کنترل زندگیتان را خودتان در دست بگیرید تا دیگر شاهد این اتفاقات تکراری در زندگی نشوید.
نتیجه گیری
تنظیم تفکر و باز کردن ذهن شما یک فرآیند دائمیست که مستلزم بازنویسی داستان جهان و تلاش برای از بین بردن کلیشههای مضر است و قطعا آسان هم نیست. به چالش کشیدن باورهای مجموعه بسیار دشوار و ناراحت کننده بوده، اما با نیت درست، میتوانید به خودتان کمک کنید که هر زمان که اطلاعات جدیدی دریافت میکنید، قضاوت بیطرفانهتری از جهان ایجاد کنید.
بنابراین بهعنوان یک بررسی، یک طرحواره مانند یک شاخص از آن چه شما در مورد چیزی میدانید خواهد بود. تئوری طرحواره این است که چگونه مغز شما اطلاعات را سازماندهی میکند، به نوعی مانند یک کمد بایگانی و به همین دلیل، طرحوارهها بر کلیشهها و تعصبات شما تأثیر میگذارند. در نهایت، شما میتوانید طرحواره خود را تغییر دهید اما برداشتهای اولیه معمولاً باقی میماند.
سخن پایانی
هم ریشه عزیز باعث افتخار ماست که با این سوال که ماهیت طرحواره چیست؟ همراه هم بودیم که جوابی مناسب و روشنگر به آن داده باشیم . ما در کلینیک دکتر بیتا حسینی، همراه با بهترین متخصصان حوزه روانشناسی و با استفاده از بهروزترین متدهای رواندرمانگری،و دوره های آموزشی فردی و گروهی برای شناخت بهتر طرحواره های شما و همچنین درمان آن ها در کنار شما خواهیم بود تا بهترین نتیجه حاصل شود. بهبود شما، مهم است.برای اطلاع از نحوه ارتباط و دوره های آموزشی درمانی دکتر بیتا حسینی اینجا کلیک کنید .
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی خوب طرحواره رو توضیح دادید مرسی دکترجان